كاربر روبرو مدال " بهترين دعوت كننده " رو دريافت كرده اند * chingo *

zizi ارسال‌ها : 461 عضویت: 12 /4 /1391 محل زندگی: دم نرسیده سن: 16 تشکرها : 490 تشکر شده : 142

پاسخ : 5 RE سوتی ها ..! تو آزمایشگاه فیزیک الکتریسیته دانشگاه بودیم ... استاد در مورد اسیلوسکوپ توضیح داد و بعد هم گفت هر گروه شروع کنه به کار کردن... گروه بغلی ما هم 3 تا دختر بودن خیلی از خود راضی... یکیشون می خواست از استاد سوال بپرسه اسم دستگاه یادش رفته بود... ازم پرسید اسم این دستگاه چی بود ؟ منم مخصوصا گفتم : اسکولوسکوب! اونم بدون اینکه یه لحظه فکر کنه با صدای بلند برگشت به استاد گفت : اسکولوسکوب ما خرابه... یه لحظه سکوت شد و بعدش انفجار خنده... دختره تا آخرین روز دانشگاه سایه منو با تیر میزد! بابام داشت رانندگی میکرد یه نفر بهش زنگ زد گذاشتش روی بلنگو یارو به بابام گفت من از یزد مزاحمتون میشم بابام نشنید طرف چی گفت برگشت جوابش داد: ببخشید شما از کجا مزاحم میشید؟؟؟؟؟؟؟لکنت زبون گرفت یارو....ما هم روی صندلی ماشین داشتیم از خنده غلت میزدیم...!!!!!! امضای کاربر : [right][center] به که پیغام دهم ؟ به شباهنگ که شب مانده به راه ؟ یا به اندوه کلاغان سیاه ، به پرستو که سفر میکند از سردی فصل ؟ یا به مرغان نکو چیده شهر ؟ به که پیغام دهم که به یادت هستم ؟ [/center] [/right]

چهارشنبه 27 دی 1391 - 23:03

كاربر روبرو مدال " بهترين دعوت كننده " رو دريافت كرده اند * chingo *